گروه فرهنگی تبلیغی نحل

****** أللّهمّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم ******لطفا با *صلوات* وارد شوید******

گروه فرهنگی تبلیغی نحل

****** أللّهمّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم ******لطفا با *صلوات* وارد شوید******

گروه فرهنگی تبلیغی نحل

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ممتحنة امتحنک الله...
------------------------------------
تلفن تماس
145 35 35 0919
سامانه پیام کوتاه
30007240000313

www.instagram.com
eitaa.com/nahl_ir
sapp.ir/nahl_ir
www.nahl.ir

گروه فرهنگی تبلیغی نحل
(گفتن)
------------------------------------
گروه نحل کاملاً مستقل و خودجوش بوده
و به هیـچ نهاد، حزب، اداره، دفتر، ارگان
و مرکـزی وابسـته نـمـی بـاشـد.
-------------------------------------
آدرس دفتر :
اونا که مرد و زن دعاگوشون بود
میز ریاست سر زانوشون بود...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

رهنمود های اخلاقی امام رضا علیه السلام (3)

چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ب.ظ

بسم الله...


درجات و مراتب رضا

رضا داراى سه درجه و مرتبه است:

الف ـ رضاى متقین :
انسان راضى در چنین مرحله اى رنج و درد آسیبها را کاملاً درک کرده و آن را احساس مى نماید امّا بدان راضى است؛ بلکه به بلا و آسیبها گرایش داشته و عقلاً خواهان آن مى باشد؛ اگر چه طبعاً از آن بیزار است؛ امّا چون هدف این است که به ثواب وقرب الهى نائل گردد و وارد بهشتى شود که گستره آن، فاصله میان آسمان و زمین را تشکیل مى دهدـبهشتى که براى متقین آماده شده استـتن به بلا و مصیبت مى دهد حتى بدان عقلاً راغب مى باشد مانند کسى که طبق دستور طبیب حاذقى باید عمل جراحى بر روى او انجام گیرد و صلاح و سلامت او از راه همین جراحى صیانت مى گردد. این بیمار مى داند که این جراحى با درد و رنج همراه است امّا به چنین درد و رنجى راضى و بلکه بدان راغب است تا سلامت خود را به دست آورده و حتى از جرّاحـبه خاطر همین درد و رنجى که بر او وارد مى سازدـسپاسگزار است.
ب ـ رضاى مقربین :
در این مرحله اگر چه رنج بلا و مصیبتها را درک مى کند امّا دوستدار چنین رنجى است؛ چرا که محبوب او خواهان چنین رنجى مى باشد، و رضاى محبوب را در آن مى بیند؛ زیرا وقتى حب و دوستى بر کسى چیره گشت، همه هدف و خواسته او این است که رضاى محبوب خویش را به دست آورده باشدـو به همین جهت بود که امام رضا علیه السلام از نظر روانى در حال رضا نسبت به خداوند متعال به سر مى برد و مردم را نیز به چنین حالت خوشآیند و سعادت آفرینى دعوت مى کرد، و لذا مى فرمود:
« اگر کسى در برابر روزى کم از حق تعالى راضى باشد حق تعالى نیز از او در برابر اندک راضى خواهد بود ».
از احمد بن عمر بن ابى شیبه حلبى و حسین بن یزید، معروف به « نوفلى » روایت شده است که مى گفتند:
حضور امام رضا علیه السلام رسیدیم و عرض کردیم:
ما در نعمت و رفاه و فراخ روزى به سر مى بردیم: لکن حالمان دگرگونه شده و گرفتار فقر و تهى دستى شدیم، دعا کن خداوند متعال حالت گذشته را به زندگانى ما بازگرداند.
فرمود: مى خواهید چه بشوید؟ آیا دوست مى دارید چون سلاطین باشید؟ و خوشحال مى شوید که همانند طاهر و هرثمه زندگانى کنید؟ و این حالت رضاى درونى را از دست نهاده و از این عقیده و آئینى که بدان پاى بند هستید بیگانه گردید؟
آنها در پاسخ عرض کردند: نه، سوگند به خدا اگر دنیا و آنچه در آن است و تمام زر و سیمى را که در آن وجود دارد در اختیارمان قرار دهند ما را راضى نخواهد کرد که از این حالت دست برداریم.
حضرت فرمود: حق تعالى گوید:
اعملوا آل داود شکراً و قلیل من عبادى الشکور ( سبأ : 13 ) اى خاندان داود، شاکر و راضى باشید که بندگان شاکر و دلخوش و راضى من، اندک هستند.
سپس آن حضرت فرمود: نسبت به خدا داراى حسن ظن باش؛ چرا که اگر کسى در برابر خدا برخوردار از حسن ظن باشد، مرحمت الهى را در گمان خویش مى یابد، و اگر کسى به روزى کم راضى و قانع باشد خدا نیز عمل اندک را از او پذیرا مى گردد، و چنانچه به رزق اندکى از حلال دلخوش باشد، مؤونه او سبک گشته و شاد و خرم خواهد بود و خدا او را به درد و رنجهاى دنیا و راه چاره و درمان آنها رهنمون گشته و وى به سلامت از این دنیا به دارالسلام رخت بر بندد.
طبق آیه اى که قبلاً یاد شد، خداوند متعال رضاى خود را نسبت به هر کسى ، مقرون به رضاى آن شخص نسبت به خود قرار داده است، و لذا ما به این حقیقت پى مى بریم که کسى مى تواند مشمول رضاى پروردگار قرار گیرد که او نیز از خدا و دستاوردهاى او راضى باشد. امام رضا علیه السلام مظهر و مصداق کامل و فرد اکمل این حقیقت بوده است «و این خداى راضى از امام رضا بود که نام رضا را براى او به ویژه انتخاب فرمود، چرا که آن حضرت مصداق بارز رضاى خدا و رسول او و ائمه ( علیهم السلام ) بوده است. و این نام اختصاصاً از آنِ این امام مى باشد؛ چون دوست و دشمن نمى توانستند از احساس رضایت درونى نسبت به آن حضرت دریغ ورزند و قلباً خویشتن را تهى از رضایت نسبت به او نسبت به او احساس کنند.»
... و همه مردم معاصر با آن حضرت، به فضیلت علمى و اخلاقى او معترف بوده اند. و مقام بلند علمى آن بزرگوار مرضّى خاطر همگان بوده و رضایت همگان اعم از مخالف و مؤالف را به خود جلب مى کرد.
سکوت حکیمانه یا راهى فراسوى خیر و سعادت
در تحف العقول آمده است که امام رضا علیه السلام فرمود:
الصَّمْتُ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الْحِکْمَةِ : سکوت، درى از درهاى حکمت و دانایى و صواب اندیشى است.
و نیز فرمود :
اِنَ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الْمَحَبَّةَ وَ انَّهُ دَلیلٌ عَلى کُلِّ خَیْر: سکوت، جلب محبت مى کند و مى تواند براى دست یافتن به هر گونه خیر و سعادت، دلیل و رهنمون انسان باشد.
این سخنان سنجیده امام رضا علیه السلام یکى از نکات دقیق تربیتى و اخلاقى سازنده اى را گوشزد مى کند، چرا که سخن گفتنـگاهى ـممکن است به صورت عامل و گذرگاهى براى نگونبختى ابدى و ورود انسان به آتش دوزخ در آید؛ همانگونه که مى تواند عامل رهایى بخش آدمى از شقاوت و بدبختى باشد. اما باید یادآور شد که اگر قلب آدمى زلال و پاکیزه باشد هیچ چیزى در آن صورت پاکیزه تر از زبان نیست؛ لکن اگر درون انسان، پلید و ناپاک باشد هیچ چیزى پلیدتر از زبان نخواهد بود.
لذا امام رضا علیه السلام سکوت را به عنوان حکمت و دانایى و فرزانگى برشمرده است. آن کسى که به جا و به موقع، راه سکوت را در پیش مى گیرد، در واقع ابواب سعادت و نیکبختى را فراسوى خود مى گشاید.
سکوت به جا را مى توان راهى به سوى سلامت روانى و کمال اخلاقى و نیل به معارف و آگاهیها دانست، به این معنى که اگر فردى سکوت را در جاى خود بر سخن گفتن ترجیح دهد و در چنین مواردى بدان پاى بند باشد، در واقع قلب و درون خود را از شهوات و آفات روانى شستشو داده و براى نیل به هدفِ مطلوب، راه را در برابر خود همراه مى سازد.
سکوتى این چنینـکه از فراسَت و هوش و اندیشه وتفکر مایه مى گیردـنشانه قدرت و توانایى است و نباید آن را دلیل هیچ گونه ضعف و نارسایى تلقى کرد. بنابراین سکوتِ مذکور بیانگر حکمت و دانایى فرد است، به همین جهت، اگر کسى ـمنهاى حکمت و فرزانگى و دانایى ـاز قدرتِ در سخن آورى برخوردار باشد فرجام آن سقوط و بدبختى است.
مرد حکیم و دانا ساکت و آرام است، و باید گفت افراد ناآرام و پرچانه که از عقل و فراست کافى تهى هستند با لافِ سخن، خویشتن را رسوا مى سازند، و لذا سزاست که کمتر سخن گویند و سکوت خویش را فزاینده تر سازند که :
تا ندارى مایه، از لافِ سخن خاموش باش خـنـده رسوا مى نماید پسته بى مغـز را
افراد خام و نارسـکه از لحاظ علمى و اخلاقى و هوش و فراست دچار ضعف و نارسایى هستند، غالباً دچار افراط در سخن بوده، و قادر نیستند در جاى خود سکوت اختیار کنند:
این دیگ ز خامى است که در جوش و خروش است چون پخته شد و لـذت دَمْ دید خموش است
نفس انسانى طبعاً به آزادى بى بندوبارى گرایش دارد؛ لذا به اندیشه و سکوت و آرامش رغبتى درخود احساس نمى کند. عاملى که مى تواند سکوت به جا و سنجیده را در فرد بارور سازد ایمان به دین و قوانین دینى است.
فقط مردم با ایمان و راستینِ در تدین هستند که با زیور سکوتِ به جا، خویشتن را مى آرایند و مى گویند: سخنى که هیچ گونه بهره اى جز گناه و یا بدبختى را به ارمغان نمى آورد نباید بر زبان راند؛ بلکه باید از آن خود دارى کرد.
محیى الدین بن عربى مى گفت: اگر کسى خواهان آن است که باطن و درونش سازندگى یابد و سخن آغاز کند، باید زبانى را که در کامش قرار دارد به سکوت وا دارد، یعنى نیروى باطن و درون آدمى گویاتر و رساتر از نیروى زبان انسان است. علاوه بر این، زبان آدمى گاهى مى لغزد؛ اما باطن و درون انسان صادق است وهیچ غبارى ازخلاف واقع چهره آن را نمى پوشاند.
همه انبیا و اولیا، به اتفاق، اعلام کرده بودند که سکوت حکیمانه و بخردانه، سراپا خیر و سعادت است و یا به هرگونه خیر و سعادتى انسان را رهنمون است.
رسول اکرم صلى الله و آله و سلم فرمود:
استعینوا على قضاء حوائجکم بالصّمت: براى تأمین نیازها و تحقق آمالِ مشروعِ خویش از سکوت مدد گیرید.
یکى از بزرگان گفته است: سکوت راـهمان گونه که سخن گفتن را مى آموزى ـبیاموز، اگر سخن گفتن موجب هدایت تو مى گردد سکوت از تو حمایت و نگاهبانى مى کند... و عفت زبان عبارت از سکوت به جا و به مورد مى باشد.
سکوت به حق، یعنى راه نبرد و پیکار با غیبت و سخن چینى ، و نوعى از ریاضت و تمرین روانى ؛ چرا که سکوت مورد نظر ما به معنى مخالفت با هواى نفس و پاسدارى از سلامت نفسانى است.
سکوت اندیشمندانه را باید راهى در سوى رسیدن به مقام قرب دانست؛ چون از طریق سکوت است که نفس انسانى ادب پذیر مى گردد، و از انضباط برخوردار مى شود.
ادامه دارد...
  • گروه فرهنگی تبلیغی نحل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی