گروه فرهنگی تبلیغی نحل

****** أللّهمّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم ******لطفا با *صلوات* وارد شوید******

گروه فرهنگی تبلیغی نحل

****** أللّهمّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم ******لطفا با *صلوات* وارد شوید******

گروه فرهنگی تبلیغی نحل

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ممتحنة امتحنک الله...
------------------------------------
تلفن تماس
145 35 35 0919
سامانه پیام کوتاه
30007240000313

www.instagram.com
eitaa.com/nahl_ir
sapp.ir/nahl_ir
www.nahl.ir

گروه فرهنگی تبلیغی نحل
(گفتن)
------------------------------------
گروه نحل کاملاً مستقل و خودجوش بوده
و به هیـچ نهاد، حزب، اداره، دفتر، ارگان
و مرکـزی وابسـته نـمـی بـاشـد.
-------------------------------------
آدرس دفتر :
اونا که مرد و زن دعاگوشون بود
میز ریاست سر زانوشون بود...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

روایت نحل

شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۰، ۰۴:۲۰ ب.ظ

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

روایت نحل(قسمت اوّل)

چندسالی بود که حاج آقا بین درس هاشون گریزی هم به خاطرات تبلیغی می زدنند و بچه ها

رو کلی مستفیض می کردند، ولی این آخرا خیلی از مناطق جنوبی کشور و انواع و اقسام

محرومیت هاش برامون می گفتند.

خیلی از جهل و ندانستن های مردم می گفتند و از فجائعی که به خاطر همین جهالت ها

بوجود آمده بود.

برایمان می گفتند از ازدواج های  ناصحیحی که یک نسل را دچار کرده بود برایمان می گفتند

از کُشت و کشتارهای جاهلانه ای که بر سر یک گوسفند به وجود می آمد و برایمان می گفتند

که جهل و فقر دست در دست یک دیگر چه بلاهائی که بر منطقه و مردمش نیاورده است


آن قدر از اتفاقات تلخِ قرون وسطائی برایمان گفتند و گفتند که اگر سیب زمینی هم بودیم قطعاً

به رَگِمان بر می خورد و حرکتی به خود می دادیم!

آن قدر برایمان گفتند و گفتند که مطمئن شدیم تبلیغ توی اون مناطق دیگه نیازی به اجتهاد واجازه ی

نقل حدیث نداره و فقط کمی اراده و تحمل می خواد که معمولاً ازمؤلفه های یک طلبه هستند.

خلاصه اولین باری که به رگ غیرتمان برخورد محرّم الحرام  بود،

ماه خون و شمشیر

ماه پیروزی خون بر شمشیر

بعضی هامون سال سوّم بودیم و بعضی ها چهارم و ...

انگار سال هشتاد و دو یا هشتاد و سه (هجری شمسی) بود،

محرّم الحرام بود که با عزمِ جزم شده و تصمیمی راسخ آماده شدیم

البته بدون عِدّه و عُدِه!

فقط دو سه نفر بودیم و بس

با مقداری هم اعتماد به نفسِ همراهِ با ترس!!!

رفتیم پیش حاج آقا

مثل همیشه بچه ها دور و برِ حاج آقا بودن


گفتیم می خواهیم با شما بیایم ولی نه برای تبلیغ!

فقط میخواهیم بیائیم تا در کنار شما کمکی کرده باشیم

حاج آقا هم قبول کردند که فقط برویم کمک و تبلیغ نکنیم

ولی...

بعد از مدت کوتاهی که بچه ها از ماجرا اطلاع پیدا کردند، فهمیدیم انگار اونا هم بدشون نمیاد

بیایَند و در کنار حاج آقا تبلیغ که نه، فقط کمک کنند!

همه ی بچه ها با نیّتِ خدمت به شیعیانی که به علت های مختلفی فراموش شده و

در فقر و محرومیت به سر می بردند و نیازمند آن­ها بودند کمر همّت بستند تا همراه شویم.

نوزده بیست نفری شدیم و آماده­ ی رفتن


إنشاءالله ادامه خواهد داشت...


*صلوات*



  • گروه فرهنگی تبلیغی نحل

نظرات  (۱)

  • توسط:علیرضا ایراندوست
  • با سلامآیا مقاله هایی با موضوع حرکت جهادی جهت درج در وب سایتتون دریافت می کنید؟اگر جوابتون مثبته لطفا ایمیل آدرسی جهت دریافت ارسال نماییدصلوات

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی