گروه فرهنگی تبلیغی نحل

****** أللّهمّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم ******لطفا با *صلوات* وارد شوید******

گروه فرهنگی تبلیغی نحل

****** أللّهمّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم ******لطفا با *صلوات* وارد شوید******

گروه فرهنگی تبلیغی نحل

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ممتحنة امتحنک الله...
------------------------------------
تلفن تماس
145 35 35 0919
سامانه پیام کوتاه
30007240000313

www.instagram.com
eitaa.com/nahl_ir
sapp.ir/nahl_ir
www.nahl.ir

گروه فرهنگی تبلیغی نحل
(گفتن)
------------------------------------
گروه نحل کاملاً مستقل و خودجوش بوده
و به هیـچ نهاد، حزب، اداره، دفتر، ارگان
و مرکـزی وابسـته نـمـی بـاشـد.
-------------------------------------
آدرس دفتر :
اونا که مرد و زن دعاگوشون بود
میز ریاست سر زانوشون بود...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

ویژگی های مبلغ

جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۳۹ ق.ظ

بسم الله...


1. اخلاص

یَقَوْمِ لَا أَسَْلُکمُ‏ْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ الَّذِى فَطَرَنىِ أَ فَلَا تَعْقِلُونَ(هود 51)

اى قوم من! من از شما براى این (رسالت)، پاداشى نمى‏طلبم پاداش من، تنها بر کسى است که مرا آفریده است آیا نمى‏فهمید؟!

اخلاص از شروط اساسی موفقیت در تبلیغ است...

2. ارتباط

وَ قَالُواْ مَا لِ هَذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ یَمْشىِ فىِ الْأَسْوَاقِ لَوْ لَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا(فرقان 7)

و گفتند: «چرا این پیامبر غذا مى‏خورد و در بازارها راه مى‏رود؟! (نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته‏اى بر او نازل نشده که همراه وى مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟!

رهبر نباید از جامعه جدا باشد. کسى که اهل رفت و آمد با مردم است، بهتر مى‏تواند آنها را ارشاد کند. «یمشى فى الاسواق»

3. استقامت

مَّا یُقَالُ لَکَ إِلَّا مَا قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِکَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقَابٍ أَلِیمٍ(فصلت 43)

آنچه به ناروا درباره تو مى‏گویند همان است که درباره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده پروردگار تو داراى مغفرت و (هم) داراى مجازات دردناکى است!

رهبران دینى باید تحمّل ناسزاگویى‏هاى مخالفان را داشته باشند. (ما یقال لک الاّ قد قیل...)

4. پیشگامی

لَا تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلىَ التَّقْوَى‏ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یحُِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ(توبه 108)

هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته‏تر است که در آن (به عبادت) بایستى در آن، مردانى هستند که دوست مى‏دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد!

رهبر جامعه باید در موضع‏گیرى پیشگام باشد. (لا تقم فیه)

5. پیش بینی

فَإِنْ أَعْرَضُواْ فَمَا أَرْسَلْنَکَ عَلَیهِْمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَغُ وَ إِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْانسَنَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بهَِا وَ إِن تُصِبهُْمْ سَیِّئَةُ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْانسَنَ کَفُورٌ(شوری 48)

و اگر روى‏گردان شوند (غمگین مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده‏ایم وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامى که ما رحمتى از سوى خود به انسان بچشانیم به آن دلخوش مى‏شود، و اگر بلایى بخاطر اعمالى که انجام داده‏اند به آنها رسد (به کفران مى‏پردازند)، چرا که انسان بسیار کفران‏کننده است!

رهبر جامعه باید اعراض از دین مردم را پیش بینى کند. (فان اعرضوا)

6. استهزا

قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِى یَقُولُونَ فَإِنهَُّمْ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَ لَکِنَّ الظَّلِمِینَ بَِایَتِ اللَّهِ یجَْحَدُونَ(انعام 33)

ما مى‏دانیم که گفتار آنها، تو را غمگین مى‏کند ولى (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمى‏کنند بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مى‏نمایند.

رهبر نباید از تکذیب مخالفان محزون شود. به همین دلیل، خداوند پیامبرش را دلدارى مى‏دهد و حمایت مى‏کند. «قد نعلم انّه لیحزنک»

7. اسراف

وَ لَا تُطِیعُواْ أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ(شعرا 151)

و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید!

اسرافکار، صلاحیّت رهبرى جامعه را ندارد. «لاتُطیعوا أمر المسرفین»

8. اطمینان

وَ کلاًُّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَ جَاءَکَ فىِ هَذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرَى‏ لِلْمُؤْمِنِینَ(هود 120)

ما از هر یک از سرگذشتهاى انبیا براى تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم و اراده‏ات قوىّ گردد. و در این (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حقّ، و براى مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است.

یک مبلغ زمانی در تبلیغ و مؤظه خود موفق است که از ثبات و اطمینان کامل برخوردار باشد.

9. اقسام

لِلَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبهِِّمُ الْحُسْنىَ‏ وَ الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْاْ بِهِ أُوْلَئکَ لهَُمْ سُوءُ الحِْسَابِ وَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المِْهَادُ(رعد 18)

براى آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند، (سرانجام و) نتیجه نیکوتر است و کسانى که دعوت او را اجابت نکردند، (آن چنان در وحشت عذاب الهى فرو مى‏روند، که) اگر تمام آنچه روى زمین است، و همانندش، از آن آنها باشد، همه را براى رهایى از عذاب مى‏دهند! (ولى از آنها پذیرفته نخواهد شد!) براى آنها حساب بدى است و جایگاهشان جهنم، و چه بد جایگاهى است!

مسئله دعوت را مى‏توان از ابعاد گوناگونى مورد بحث و توجّه قرار داد:

1- دعوت کنندگان به حق:

الف: انبیا. «ادعو الى‏اللَّه»، «والرسول یدعوکم»، «داعیاً الى‏اللَّه باذنه» بسم الله الرحمن الرحیم‏بسم الله الرحمن الرحیم

ب: مؤمنین: «ولتکن منکم امة یدعون الى الخیر» بسم الله الرحمن الرحیم‏بسم الله الرحمن الرحیم

ج: جن: «یا قومنا اجیبوا داعى اللَّه» بسم الله الرحمن الرحیم‏بسم الله الرحمن الرحیم

امّا دعوت کنندگان به باطل:

الف: پیشوایان کفر: «ائمة یدعون الى النّار» بسم الله الرحمن الرحیم‏بسم الله الرحمن الرحیم

ب: شیطان: «کان‏الشیطان یدعوهم»، «ماکان‏لى علیکم من‏سلطان الاّ ان دعوتکم» بسم الله الرحمن الرحیم‏بسم الله الرحمن الرحیم

ج: مشرکین: «اولئک یدعون الى النّار» بسم الله الرحمن الرحیم‏بسم الله الرحمن الرحیم

10. امانت

أُبَلِّغُکُمْ رِسَلَتِ رَبىّ‏ِ وَ أَنَا لَکمُ‏ْ نَاصِحٌ أَمِینٌ(اعراف 68)

رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى‏کنم و من خیرخواه امینى براى شما هستم.

دلسوزى و امانت‏دارى، دو شرط اصلى در تربیت و تبلیغ است. «ناصحٌ أمین» آرى، اگر دلسوزى همراه با امانت نباشد خطرناک است، زیرا به خاطر دلسوزى شاید حقوقى نادیده گرفته شود یا قوانینى زیر پا قرار گیرد.

11. امید

فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِى إِلىَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرُ بِالْعِبَادِ(غافر 44)

و بزودى آنچه را به شما مى‏گویم به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!»

مبلغ باید امیدوار باشد و آینده را روشن ببیند. (فستذکرون...)

12. ایثار

وَ الَّذِینَ هَاجَرُواْ فىِ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فىِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الاَْخِرَةِ أَکْبرَُ لَوْ کاَنُواْ یَعْلَمُونَ(نحل 41)

آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبى به آنها مى‏دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى‏دانستند!

کسانى که براى نشر دین یا حفظ دین و یا حفظ جانِ خود، از وطن ومال بگذرند وهجرت کنند به نتیجه مى‏رسند. «والّذین هاجروا... لنبوّئنّهم»

13. ایمان

وَ کَذَلِکَ نُرِى إِبْرَهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَوَتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ(انعام 75)

و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد.

استدلال محکم و برخورد علمى با دیگران، نیازمند ایمان قلبى است. حضرت ابراهیم هم پس از یقین، «لیکون من الموقنین» وارد استدلال مى‏شود که در آیات پس از این مى‏آید.

14. آرامش

ثمُ‏َّ أَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلىَ‏ رَسُولِهِ وَ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ ذَلِکَ جَزَاءُ الْکَفِرِینَ(توبه 26)

سپس خداوند «سکینه» خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد و لشکرهایى فرستاد که شما نمى‏دیدید و کافران را مجازات کرد و این است جزاى کافران!

آرامش و اطمینان، هم برای رهبر لازم است، هم برای پیروان او.

15. بی تاثیر

کُنتُمْ خَیرَْ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْکِتَبِ لَکاَنَ خَیرًْا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثرَُهُمُ الْفَسِقُونَ(آل عمران 110)

شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شده‏اند (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانى،) ایمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده کمى از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)

در امر به معروف، سنّ، منطقه، نژاد، سواد و موقعیّت اقتصادى و اجتماعى نقشى ندارد. «خیر امّة... تأمرون... تنهون»

الْمُنَفِقُونَ وَ الْمُنَفِقَتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَ یَنهَْوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیهَُمْ نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِیهَُمْ إِنَّ الْمُنَفِقِینَ هُمُ الْفَسِقُونَ(توبه 67)

مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهى از معروف مى‏کنند و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) مى‏بندند خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد (، و رحمتش را از آنها قطع نمود) به یقین، منافقان همان فاسقانند!

زن و مرد هردو در اصلاح یا فساد جامعه نقش دارند.

إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَا ذَا تَعْبُدُونَ(صافات 85)

هنگامى که به پدر و قومش گفت: «اینها چیست که مى‏پرستید؟!

در نهی از منکر سن شرط نیست.(لابیه)عدد شرط نیست( لا بیه و قومه)

أَ فَرَءَیْتَ الَّذِى تَوَلىَ‏( نجم 33)

وَ أَعْطَى‏ قَلِیلًا وَ أَکْدَى(34)

آیا دیدى آن کس را که (از اسلام- یا انفاق-) روى گردان شد؟!

و کمى عطا کرد، و از بیشتر امساک نمود!

در تربیت، نام افراد مهم نیست، بیان روحیات و خصلت‏ها مهم است. «الّذى تولّى... اعطى... اکدى»

16. بی توقعی

إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لاََتٍ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ(انعام 134)

آنچه به شما وعده داده مى‏شود، یقیناً مى‏آید و شما نمى‏توانید (خدا را) ناتوان سازید (و از عدالت و کیفر او فرار کنید)!

شرط مربّى خوب، بى‏نیازى و عطوفت است. «ربّک الغنىّ ذو الرّحمة»

وَ مَا تَسَْلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَلَمِینَ(بوسف 104)

و تو (هرگز) از آنها پاداشى نمى‏طلبى آن نیست مگر تذکّرى براى جهانیان!

مبلّغ نباید از مردم توقعى داشته باشد، همانگونه که پیامبران چنین بودند. «و ما تسئلهم علیه من اجر»

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَنِ وَ إِیتَاى ذِى الْقُرْبىَ‏ وَ یَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ الْبَغْىِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ(نحل 90)

خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مى‏دهد و از فحشا و منکر و ستم، نهى مى‏کند خداوند به شما اندرز مى‏دهد، شاید متذکّر شوید!

آمرین به معروف نباید از مردم انتظار پذیرش صددرصد داشته باشند. «لعلّکم تذکّرون»

17. پاکیزگی

وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ(مدّثر4)

وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ(5)

وَ لَا تَمْنُن تَسْتَکْثرُِ(6)

وَ لِرَبِّکَ فَاصْبرِْ(7)

و لباست را پاک کن،

و از پلیدى دورى کن،

و منّت مگذار و فزونى مطلب،

و بخاطر پروردگارت شکیبایى کن!

شرط نجات مردم آن است که رهبران دینی حرکت کنند و انزوا و استراحت را کنار بگذارند (قم فانذر)

18. پیش بینی

وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَوْ کاَنَ خَیرًْا مَّا سَبَقُونَا إِلَیْهِ وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُواْ بِهِ فَسَیَقُولُونَ هَذَا إِفْکٌ قَدِیمٌ(احقاف 11)

کافران درباره مؤمنان چنین گفتند: «اگر (اسلام) چیز خوبى بود، هرگز آنها (در پذیرش آن) بر ما پیشى نمى‏گرفتند!» و چون خودشان بوسیله آن هدایت نشدند مى‏گویند: «این یک دروغ قدیمى است!»

رهبر مردم باید یاوه سرائی های مخالفان را پیش بینی کنند (فسیقولون)

وَ کَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ هِىَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْیَتِکَ الَّتىِ أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْنَهُمْ فَلَا نَاصِرَ لهَُمْ(محمد 13)

و چه بسیار شهرهایى که از شهرى که تو را بیرون کرد نیرومندتر بودند ما همه آنها را نابود کردیم و هیچ یاورى نداشتند!

مصلحان و مبلغن دینی باید آمادگی کامل برای هر گونه اذیت و آزاری را از جانب مخالفان داشته باشند (اخرجتک)

19. تجربه

وَ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَءَاهَا تهَْتزَُّ کَأَنهََّا جَانٌّ وَلىَ‏ مُدْبِرًا وَ لَمْ یُعَقِّبْ یَمُوسىَ‏ لَا تخََفْ إِنىّ‏ِ لَا یخََافُ لَدَىَّ الْمُرْسَلُونَ(نمل 10)

و عصایت را بیفکن!- هنگامى که (موسى) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون مارى به هر سو مى‏دود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد- اى موسى! نترس، که رسولان در نزد من نمى‏ترسند!

قبل از ارشاد دیگران، باید از علم و تجربه و رشد کافى برخوردار بود. (موسى در این جا معجزه را مى‏بیند تا در کاخ فرعون با قدرت سخن گوید). «رَآها»

20. تعدد

وَ أَخِى هَرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنىّ‏ِ لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِىَ رِدْءًا یُصَدِّقُنىِ إِنىّ‏ِ أَخَافُ أَن یُکَذِّبُونِ(قصص 34)

و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند مى‏ترسم مرا تکذیب کنند!»

در شیوه تبلیغ، ارشاد، امر به معروف ونهى از منکر، گاهى باید افراد دو نفرى یا بیشتر اقدام کنند. «ارسله معى»

21. تقوی

وَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِنَا وَ اسْتَکْبرَُواْ عَنهَْا أُوْلَئکَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ(اعراف 36)

و آنها که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن تکبّر ورزند، اهل دوزخند جاودانه در آن خواهند ماند.

تقوا و خودسازى باید قبل از اصلاح دیگران باشد و اصلاح‏گران باید خود متّقى باشند. «اتّقى وأصلح»

22. تکلف

قُلْ مَا أَسَْلُکمُ‏ْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ مَا أَنَا مِنَ المُْتَکلَِّفِینَ(ص 86)

(اى پیامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوّت هیچ پاداشى از شما نمى‏طلبم، و من از متکلّفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)»

یکى از شرایط توفیق در تبلیغ، نداشتن تکلّف است. (مؤمن، در عمل و سخن و معاشرت، خود و دیگران را به زحمت نمى‏اندازد). «ما انا من المتکلّفین» تصنع و تکلّف و ظاهرسازى عملى ناپسند و مذموم است.

23. تواضع

وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ(شعرا 215)

و بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مى‏کنند بگستر!

تواضع در برابر یاران، پیروان و زیردستان، از صفات لازم براى رهبر و مبلّغ است. «واخفِض جَناحک لمَن اتّبعک»

24. حق

قَالَ فَالحَْقُّ وَ الحَْقَّ أَقُولُ(ص 84)

فرمود: «به حق سوگند، و حق مى‏گویم،

رابطه میان گوینده و گفتار چهار نوع است:

الف) هم گوینده باطل است، هم سخن باطل است.

ب) گوینده بر باطل است، ولى سخن حقّى مى‏گوید.

ج) گوینده بر حقّ است ولى حرفش باطل است.

د) هم گوینده حقّ است و هم کلام او حقّ است.

خداوند، هم خودش حقّ است و هم سخنش حقّ است. (قال فالحقّ و الحقّ اقول)

25. خودسازی

وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ(فصلت 35)

امّا جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمى‏رسند، و جز کسانى که بهره عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمى‏گردند!

رفتار نیکو با ناهلان و تحمّل مخالفان، مخصوص کسانى است که قبلاً خودسازى کرده و تمرین داشته باشند. (و ما یلقّاها الا الّذین صبروا...)(ماضى بودن (صبروا)نشانه آن است که این افراد از قبل خودسازى کرده‏اند).

26. دلسوز

وَ إِلىَ‏ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکمُ مِّنْ إِلَهٍ غَیرُْهُ أَ فَلَا تَتَّقُونَ(اعراف 65)

و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودى براى شما نیست! آیا پرهیزگارى پیشه نمى‏کنید؟!»

پیامبران، مردمى‏ترین و دلسوزترین رهبران بشر بوده‏اند. «أخاهم» آرى، مربّى و مبلّغ باید نسبت به مردم، همچون برادر باشد و به آنان عشق بورزد.

وَ ءَاتَئکُم مِّن کُلّ‏ِ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تحُْصُوهَا إِنَّ الْانسَنَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ(ابراهیم 36)

و از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است!

انبیا حتّى نسبت به مخالفان خود دلسوز بودند و آنان را مأیوس نمى‏کردند. «مَن عصانى فانّک غفور رحیم»

27. دنیا طلبی

وَ مَا أَسَْلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ‏ رَبّ‏ِ الْعَلَمِینَ(شعرا 109)

من براى این دعوت، هیچ مزدى از شما نمى‏طلبم اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است!

رهبر دینى نباید در موضع تهمت دنیاپرستى باشد. «و ما أسئلکم علیه من أجر»

28. سابقه

قَالُواْ یَصَلِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَ تَنْهَئنَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِى شَکٍ‏ّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ(هود 62)

گفتند: «اى صالح! تو پیش از این، مایه امید ما بودى! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مى‏پرستیدند، نهى مى‏کنى؟! در حالى که ما، در مورد آنچه به سوى آن دعوتمان مى‏کنى، در شک و تردید هستیم!»

مبلغ باید خوشنام و سابقه باشد.

وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جَاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ(دخان 17)

ما پیش از اینها قوم فرعون را آزمودیم و رسول بزرگوارى به سراغشان آمد،

کسى را که خداوند انتخاب مى‏کند، باید از قبل لیاقت و شایستگى لازم را داشته باشد. (کریم)

29. سعه صدر

قَالَ یَقَوْمِ لَیْسَ بىِ سَفَاهَةٌ وَ لَکِنىّ‏ِ رَسُولٌ مِّن رَّبّ‏ِ الْعَلَمِینَ(اعراف 67)

گرفت: «اى قوم من! هیچ گونه سفاهتى در من نیست ولى فرستاده‏اى از طرف پروردگار جهانیانم.

سعه‏ى صدر و بزرگوارى انبیا تا آنجاست که پس از آن همه جسارت باز با مهربانى مى‏گویند: اى قوم من. «یا قوم»

وَ لَا تَسْتَوِى الحَْسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَوَةٌ کَأَنَّهُ وَلىِ‏ٌّ حَمِیمٌ(فصلت 34)

هرگز نیکى و بدى یکسان نیست بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است!

سعه‏ى صدر شرط توفیق در تبلیغ است. (ادفع بالتى هى احسن -... کانّه ولىّ حمیم)

30. سنخیت

وَ إِلىَ‏ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَلِحًا قَالَ یَقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکمُ مِّنْ إِلَهٍ غَیرُْهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکمُ‏ْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبىّ‏ِ قَرِیبٌ مجُِّیبٌ(هود 61)

و بسوى قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادى آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوى او بازگردید، که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک، و اجابت‏کننده (خواسته‏هاى آنها) است!»

بهتر است مبلغ از اهالی همان منطقه مورد تبلیغ باشد.

وَ عجَِبُواْ أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنهُْمْ وَ قَالَ الْکَفِرُونَ هَذَا سَحِرٌ کَذَّابٌ(ص 4)

آنها تعجّب کردند که پیامبر بیم‏دهنده‏اى از میان آنان به سویشان آمده و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویى است!

پیامبر، باید از جنس خود مردم باشد تا همان نیازها و احساسات را داشته باشد و بتواند الگو و رهبر مردم باشد.(منهم)

31. سوز

وَ قَالَ الَّذِى ءَامَنَ یَقَوْمِ إِنىّ‏ِ أَخَافُ عَلَیْکُم مِّثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ(غافر 30)

آن مرد باایمان گفت: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم!

مبلّغ باید سوز داشته باشد. (یا قوم)

32. شجاعت

وَ مِنهُْم مَّن یَلْمِزُکَ فىِ الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنهَْا رَضُواْ وَ إِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنهَْا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ(توبه 58)

و در میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند اگر از آن (غنایم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مى‏شوند و اگر داده نشود، خشم مى‏گیرند (خواه حقّ آنها باشد یا نه)!

مسئولین نظام نباید تحت تأثیر عیب جویی های منافقان قرار گیرند.

33. صبر

فَاصْبرِْ عَلىَ‏ مَا یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ(ق 39)

در برابر آنچه آنها مى‏گویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور

ارشاد و هدایت و تبلیغ و تعلیم، به صبر و پشتکار نیاز دارد. (فاصبر)

34. صدافت

وَ یَضِیقُ صَدْرِى وَ لَا یَنطَلِقُ لِسَانىِ فَأَرْسِلْ إِلىَ‏ هَرُونَ(شعرا 13)

و سینه‏ام تنگ شود، و زبانم بقدر کافى گویا نیست (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یارى کند)!

صراحت و صداقت، از صفات بارز انبیا است. «یَضیقُ صَدرى»

35. صراحت

وَ یَضِیقُ صَدْرِى وَ لَا یَنطَلِقُ لِسَانىِ فَأَرْسِلْ إِلىَ‏ هَرُونَ(شعرا 13)

و سینه‏ام تنگ شود، و زبانم بقدر کافى گویا نیست (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یارى کند)!

صراحت و صداقت، از صفات بارز انبیا است. «یَضیقُ صَدرى»

36. عبادت

شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصىَ‏ بِهِ نُوحًا وَ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَ مَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَهِیمَ وَ مُوسىَ‏ وَ عِیسىَ أَنْ أَقِیمُواْ الدِّینَ وَ لَا تَتَفَرَّقُواْ فِیهِ کَبرَُ عَلىَ الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یجَْتَبىِ إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَ یهَْدِى إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ(شوری 13)

آیینى را براى شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت مى کنید! خداوند هر کس را بخواهد برمى‏گزیند، و کسى را که به سوى او بازگردد هدایت مى‏کند.

خداوند، انبیا را قبل از آنکه رهبر مردم شوند براى بندگى خویش بر مى‏گزیند. (اللّه یجتبى الیه )

37. عطوفت

إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لاََتٍ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ(انعام 134)

آنچه به شما وعده داده مى‏شود، یقیناً مى‏آید و شما نمى‏توانید (خدا را) ناتوان سازید (و از عدالت و کیفر او فرار کنید)!

شرط مربّى خوب، بى‏نیازى و عطوفت است. «ربّک الغنىّ ذو الرّحمة»

38. علم

سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشرَْکُواْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشرَْکْنَا وَ لَا ءَابَاؤُنَا وَ لَا حَرَّمْنَا مِن شىَ‏ْءٍ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ حَتىَ‏ ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَکُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تخَْرُصُونَ(انعام 148)

بزودى مشرکان (براى تبرئه خویش) مى‏گویند: «اگر خدا مى‏خواست، نه ما مشرک مى‏شدیم و نه پدران ما و نه چیزى را تحریم مى‏کردیم!» کسانى که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه دروغ مى‏گفتند و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنى (بر این موضوع) دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید؟ شما فقط از پندارهاى بى‏اساس پیروى مى‏کنید، و تخمینهاى نابجا مى‏زنید.»

رهبران و اندیشمندان دینى باید خود را براى پاسخگویى به شبهات و بهانه‏جویى‏هاى آینده آماده کنند. «سیقول»

قُلْ مَا کُنتُ بِدْعًا مِّنَ الرُّسُلِ وَ مَا أَدْرِى مَا یُفْعَلُ بىِ وَ لَا بِکمُ‏ْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلىَ‏َّ وَ مَا أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ(احقاف 9)

بگو: «من پیامبر نوظهورى نیستم و نمى‏دانم با من و شما چه خواهد شد من تنها از آنچه بر من وحى مى‏شود پیروى مى‏کنم، و جز بیم‏دهنده آشکارى نیستم!»

لازمه رسالت [تبلیغ] دانستن همه چیز نیست (ما ادری)

39. قرآن

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلىَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِنَا فَدَمَّرْنَهُمْ تَدْمِیرًا(فرقان 36)

و گفتیم: «به سوى این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید!» (امّا آن مردم به مخالفت برخاستند) و ما به شدّت آنان را درهم کوبیدیم!

تا با کتاب آسمانى اُنس نگیریم، حقّ تبلیغ به دیگران را نداریم. «آتینا موسى الکتاب... اذهبا»

40. عمل

إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ(صافات 84)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد

البتدا خود را پاک کنید، سپس به پاک کردن جامعه بپردازید.(لازمه موفقیّت رهبران دینی، داشتن قلب سلیم است) (جاءربّه بقلب سلیم اذقال لابیه)

وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلىَ اللَّهِ وَ عَمِلَ صَلِحًا وَ قَالَ إِنَّنىِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ(فصلت 33)

چه کسى خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوى خدا مى‏کند و عمل صالح انجام مى‏دهد و مى‏گوید: «من از مسلمانانم»؟!

سخنى ارزش دارد که گوینده‏ى آن اهل عمل باشد. (دعا الى اللّه و عمل صالحا) گویندگان بى عمل به شدّت توبیخ مى‏شوند. (لم تقولون مالا تفعلون)

(اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)

  • گروه فرهنگی تبلیغی نحل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی