1.
اخلاص
یَقَوْمِ
لَا أَسَْلُکمُْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ
أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ الَّذِى فَطَرَنىِ
أَ فَلَا تَعْقِلُونَ(هود 51)
اى
قوم من! من از شما براى این (رسالت)، پاداشى نمىطلبم پاداش من، تنها بر کسى است
که مرا آفریده است آیا نمىفهمید؟!
اخلاص
از شروط اساسی موفقیت در تبلیغ است...
2.
ارتباط
وَ
قَالُواْ مَا لِ هَذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ یَمْشىِ فىِ
الْأَسْوَاقِ لَوْ لَا أُنزِلَ إِلَیْهِ
مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا(فرقان 7)
و
گفتند: «چرا این پیامبر غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟! (نه سنّت فرشتگان
را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهاى بر او نازل نشده که همراه وى مردم را
انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟!
رهبر
نباید از جامعه جدا باشد. کسى که اهل رفت و آمد با مردم است، بهتر مىتواند آنها
را ارشاد کند. «یمشى فى الاسواق»
3.
استقامت
مَّا
یُقَالُ لَکَ إِلَّا مَا قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِکَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقَابٍ
أَلِیمٍ(فصلت 43)
آنچه
به ناروا درباره تو مىگویند همان است که درباره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده
پروردگار تو داراى مغفرت و (هم) داراى مجازات دردناکى است!
رهبران
دینى باید تحمّل ناسزاگویىهاى مخالفان را داشته باشند. (ما یقال لک الاّ قد
قیل...)
4.
پیشگامی
لَا
تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ
عَلىَ التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یحُِبُّونَ أَن
یَتَطَهَّرُواْ وَ اللَّهُ یحُِبُّ
الْمُطَّهِّرِینَ(توبه 108)
هرگز
در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده،
شایستهتر است که در آن (به عبادت) بایستى در آن، مردانى هستند که دوست مىدارند
پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد!
رهبر
جامعه باید در موضعگیرى پیشگام باشد. (لا تقم فیه)
5.
پیش بینی
فَإِنْ
أَعْرَضُواْ فَمَا أَرْسَلْنَکَ عَلَیهِْمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَغُ وَ إِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْانسَنَ مِنَّا
رَحْمَةً فَرِحَ بهَِا وَ إِن تُصِبهُْمْ
سَیِّئَةُ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ
فَإِنَّ الْانسَنَ کَفُورٌ(شوری 48)
و
اگر روىگردان شوند (غمگین مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار
ندادهایم وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامى که ما رحمتى از سوى خود به
انسان بچشانیم به آن دلخوش مىشود، و اگر بلایى بخاطر اعمالى که انجام دادهاند به
آنها رسد (به کفران مىپردازند)، چرا که انسان بسیار کفرانکننده است!
رهبر
جامعه باید اعراض از دین مردم را پیش بینى کند. (فان اعرضوا)
6.
استهزا
قَدْ
نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِى یَقُولُونَ فَإِنهَُّمْ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَ لَکِنَّ
الظَّلِمِینَ بَِایَتِ اللَّهِ یجَْحَدُونَ(انعام 33)
ما
مىدانیم که گفتار آنها، تو را غمگین مىکند ولى (غم مخور! و بدان که) آنها تو را
تکذیب نمىکنند بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مىنمایند.
رهبر
نباید از تکذیب مخالفان محزون شود. به همین دلیل، خداوند پیامبرش را دلدارى مىدهد
و حمایت مىکند. «قد نعلم انّه لیحزنک»
7.
اسراف
وَ
لَا تُطِیعُواْ أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ(شعرا 151)
و
فرمان مسرفان را اطاعت نکنید!
اسرافکار،
صلاحیّت رهبرى جامعه را ندارد. «لاتُطیعوا أمر المسرفین»
8.
اطمینان
وَ
کلاًُّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ
فُؤَادَکَ وَ جَاءَکَ فىِ هَذِهِ الْحَقُّ
وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ(هود 120)
ما
از هر یک از سرگذشتهاى انبیا براى تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش
بخشیم و ارادهات قوىّ گردد. و در این (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حقّ، و براى
مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است.
یک
مبلغ زمانی در تبلیغ و مؤظه خود موفق است که از ثبات و اطمینان کامل برخوردار
باشد.
9.
اقسام
لِلَّذِینَ
اسْتَجَابُواْ لِرَبهِِّمُ الْحُسْنىَ وَ
الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا
وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْاْ بِهِ
أُوْلَئکَ لهَُمْ سُوءُ الحِْسَابِ وَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المِْهَادُ(رعد 18)
براى
آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند، (سرانجام و) نتیجه نیکوتر است و کسانى
که دعوت او را اجابت نکردند، (آن چنان در وحشت عذاب الهى فرو مىروند، که) اگر
تمام آنچه روى زمین است، و همانندش، از آن آنها باشد، همه را براى رهایى از عذاب
مىدهند! (ولى از آنها پذیرفته نخواهد شد!) براى آنها حساب بدى است و جایگاهشان
جهنم، و چه بد جایگاهى است!
مسئله
دعوت را مىتوان از ابعاد گوناگونى مورد بحث و توجّه قرار داد:
1- دعوت کنندگان به حق:
الف: انبیا. «ادعو الىاللَّه»، «والرسول
یدعوکم»، «داعیاً الىاللَّه باذنه» بسم الله الرحمن
الرحیمبسم الله الرحمن الرحیم
ب: مؤمنین: «ولتکن منکم امة یدعون الى الخیر»
بسم الله الرحمن الرحیمبسم الله الرحمن الرحیم
ج: جن: «یا قومنا اجیبوا داعى اللَّه» بسم
الله الرحمن الرحیمبسم الله الرحمن الرحیم
امّا دعوت کنندگان به باطل:
الف: پیشوایان کفر: «ائمة یدعون الى النّار» بسم الله الرحمن الرحیمبسم الله الرحمن الرحیم
ب: شیطان: «کانالشیطان یدعوهم»، «ماکانلى
علیکم منسلطان الاّ ان دعوتکم» بسم الله الرحمن الرحیمبسم
الله الرحمن الرحیم
ج: مشرکین: «اولئک یدعون الى النّار» بسم الله الرحمن الرحیمبسم الله الرحمن الرحیم
10.
امانت
أُبَلِّغُکُمْ
رِسَلَتِ رَبىِّ وَ أَنَا لَکمُْ نَاصِحٌ أَمِینٌ(اعراف 68)
رسالتهاى
پروردگارم را به شما ابلاغ مىکنم و من خیرخواه امینى براى شما هستم.
دلسوزى
و امانتدارى، دو شرط اصلى در تربیت و تبلیغ است. «ناصحٌ أمین» آرى، اگر دلسوزى
همراه با امانت نباشد خطرناک است، زیرا به خاطر دلسوزى شاید حقوقى نادیده گرفته
شود یا قوانینى زیر پا قرار گیرد.
11.
امید
فَسَتَذْکُرُونَ
مَا أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِى
إِلىَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرُ بِالْعِبَادِ(غافر 44)
و
بزودى آنچه را به شما مىگویم به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذارم
که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!»
مبلغ
باید امیدوار باشد و آینده را روشن ببیند. (فستذکرون...)
12.
ایثار
وَ
الَّذِینَ هَاجَرُواْ فىِ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ
فىِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ
الاَْخِرَةِ أَکْبرَُ لَوْ کاَنُواْ
یَعْلَمُونَ(نحل 41)
آنها
که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبى به
آنها مىدهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند!
کسانى
که براى نشر دین یا حفظ دین و یا حفظ جانِ خود، از وطن ومال بگذرند وهجرت کنند به
نتیجه مىرسند. «والّذین هاجروا... لنبوّئنّهم»
13.
ایمان
وَ
کَذَلِکَ نُرِى إِبْرَهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَوَتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ
الْمُوقِنِینَ(انعام 75)
و
این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم
نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد.
استدلال
محکم و برخورد علمى با دیگران، نیازمند ایمان قلبى است. حضرت ابراهیم هم پس از
یقین، «لیکون من الموقنین» وارد استدلال مىشود که در آیات پس از این مىآید.
14.
آرامش
ثمَُّ
أَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلىَ رَسُولِهِ وَ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنزَلَ
جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ ذَلِکَ جَزَاءُ الْکَفِرِینَ(توبه 26)
سپس
خداوند «سکینه» خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد و لشکرهایى فرستاد که شما
نمىدیدید و کافران را مجازات کرد و این است جزاى کافران!
آرامش
و اطمینان، هم برای رهبر لازم است، هم برای پیروان او.
15.
بی تاثیر
کُنتُمْ
خَیرَْ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ
عَنِ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ
وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْکِتَبِ لَکاَنَ خَیرًْا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثرَُهُمُ
الْفَسِقُونَ(آل عمران 110)
شما
بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند (چه اینکه) امر به معروف و
نهى از منکر مىکنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و
آیین درخشانى،) ایمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده کمى از آنها با
ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)
در
امر به معروف، سنّ، منطقه، نژاد، سواد و موقعیّت اقتصادى و اجتماعى نقشى ندارد.
«خیر امّة... تأمرون... تنهون»
الْمُنَفِقُونَ
وَ الْمُنَفِقَتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ
یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَ یَنهَْوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ
أَیْدِیهَُمْ نَسُواْ اللَّهَ
فَنَسِیهَُمْ إِنَّ الْمُنَفِقِینَ هُمُ
الْفَسِقُونَ(توبه 67)
مردان
منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهى از معروف مىکنند
و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) مىبندند خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها
را فراموش کرد (، و رحمتش را از آنها قطع نمود) به یقین، منافقان همان فاسقانند!
زن
و مرد هردو در اصلاح یا فساد جامعه نقش دارند.
إِذْ
قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَا ذَا تَعْبُدُونَ(صافات 85)
هنگامى
که به پدر و قومش گفت: «اینها چیست که مىپرستید؟!
در
نهی از منکر سن شرط نیست.(لابیه)عدد شرط نیست( لا بیه و قومه)
أَ
فَرَءَیْتَ الَّذِى تَوَلىَ( نجم 33)
وَ
أَعْطَى قَلِیلًا وَ أَکْدَى(34)
آیا دیدى آن کس را که (از اسلام- یا انفاق-) روى
گردان شد؟!
و
کمى عطا کرد، و از بیشتر امساک نمود!
در
تربیت، نام افراد مهم نیست، بیان روحیات و خصلتها مهم است. «الّذى تولّى...
اعطى... اکدى»
16.
بی توقعی
إِنَّ
مَا تُوعَدُونَ لاََتٍ وَ مَا أَنتُم
بِمُعْجِزِینَ(انعام 134)
آنچه
به شما وعده داده مىشود، یقیناً مىآید و شما نمىتوانید (خدا را) ناتوان سازید
(و از عدالت و کیفر او فرار کنید)!
شرط
مربّى خوب، بىنیازى و عطوفت است. «ربّک الغنىّ ذو الرّحمة»
وَ
مَا تَسَْلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَلَمِینَ(بوسف 104)
و
تو (هرگز) از آنها پاداشى نمىطلبى آن نیست مگر تذکّرى براى جهانیان!
مبلّغ
نباید از مردم توقعى داشته باشد، همانگونه که پیامبران چنین بودند. «و ما تسئلهم
علیه من اجر»
إِنَّ
اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَنِ وَ إِیتَاى ذِى الْقُرْبىَ وَ
یَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ الْبَغْىِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ(نحل 90)
خداوند
به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مىدهد و از فحشا و منکر و ستم، نهى
مىکند خداوند به شما اندرز مىدهد، شاید متذکّر شوید!
آمرین
به معروف نباید از مردم انتظار پذیرش صددرصد داشته باشند. «لعلّکم تذکّرون»
17.
پاکیزگی
وَ
ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ(مدّثر4)
وَ
الرُّجْزَ فَاهْجُرْ(5)
وَ
لَا تَمْنُن تَسْتَکْثرُِ(6)
وَ
لِرَبِّکَ فَاصْبرِْ(7)
و
لباست را پاک کن،
و
از پلیدى دورى کن،
و
منّت مگذار و فزونى مطلب،
و
بخاطر پروردگارت شکیبایى کن!
شرط
نجات مردم آن است که رهبران دینی حرکت کنند و انزوا و استراحت را کنار بگذارند (قم
فانذر)
18.
پیش بینی
وَ
قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَوْ کاَنَ خَیرًْا مَّا
سَبَقُونَا إِلَیْهِ وَ إِذْ لَمْ
یَهْتَدُواْ بِهِ فَسَیَقُولُونَ هَذَا إِفْکٌ قَدِیمٌ(احقاف 11)
کافران
درباره مؤمنان چنین گفتند: «اگر (اسلام) چیز خوبى بود، هرگز آنها (در پذیرش آن) بر
ما پیشى نمىگرفتند!» و چون خودشان بوسیله آن هدایت نشدند مىگویند: «این یک دروغ
قدیمى است!»
رهبر
مردم باید یاوه سرائی های مخالفان را پیش بینی کنند (فسیقولون)
وَ
کَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ هِىَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْیَتِکَ الَّتىِ
أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْنَهُمْ فَلَا نَاصِرَ لهَُمْ(محمد 13)
و
چه بسیار شهرهایى که از شهرى که تو را بیرون کرد نیرومندتر بودند ما همه آنها را
نابود کردیم و هیچ یاورى نداشتند!
مصلحان
و مبلغن دینی باید آمادگی کامل برای هر گونه اذیت و آزاری را از جانب مخالفان
داشته باشند (اخرجتک)
19.
تجربه
وَ
أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَءَاهَا
تهَْتزَُّ کَأَنهََّا جَانٌّ وَلىَ مُدْبِرًا وَ لَمْ یُعَقِّبْ یَمُوسىَ لَا تخََفْ إِنىِّ لَا یخََافُ
لَدَىَّ الْمُرْسَلُونَ(نمل 10)
و
عصایت را بیفکن!- هنگامى که (موسى) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون مارى به
هر سو مىدود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد- اى موسى!
نترس، که رسولان در نزد من نمىترسند!
قبل
از ارشاد دیگران، باید از علم و تجربه و رشد کافى برخوردار بود. (موسى در این جا
معجزه را مىبیند تا در کاخ فرعون با قدرت سخن گوید). «رَآها»
20.
تعدد
وَ
أَخِى هَرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنىِّ لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِىَ رِدْءًا
یُصَدِّقُنىِ إِنىِّ أَخَافُ أَن
یُکَذِّبُونِ(قصص 34)
و
برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا
تصدیق کند مىترسم مرا تکذیب کنند!»
در
شیوه تبلیغ، ارشاد، امر به معروف ونهى از منکر، گاهى باید افراد دو نفرى یا بیشتر
اقدام کنند. «ارسله معى»
21.
تقوی
وَ
الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِنَا وَ اسْتَکْبرَُواْ عَنهَْا أُوْلَئکَ أَصْحَبُ
النَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ(اعراف 36)
و
آنها که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن تکبّر ورزند، اهل دوزخند جاودانه در
آن خواهند ماند.
تقوا
و خودسازى باید قبل از اصلاح دیگران باشد و اصلاحگران باید خود متّقى باشند.
«اتّقى وأصلح»
22.
تکلف
قُلْ
مَا أَسَْلُکمُْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ مَا أَنَا مِنَ المُْتَکلَِّفِینَ(ص 86)
(اى
پیامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوّت هیچ پاداشى از شما نمىطلبم، و من از متکلّفین
نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)»
یکى
از شرایط توفیق در تبلیغ، نداشتن تکلّف است. (مؤمن، در عمل و سخن و معاشرت، خود و
دیگران را به زحمت نمىاندازد). «ما انا من المتکلّفین» تصنع و تکلّف و ظاهرسازى
عملى ناپسند و مذموم است.
23.
تواضع
وَ
اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ(شعرا 215)
و
بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند بگستر!
تواضع
در برابر یاران، پیروان و زیردستان، از صفات لازم براى رهبر و مبلّغ است. «واخفِض
جَناحک لمَن اتّبعک»
24.
حق
قَالَ
فَالحَْقُّ وَ الحَْقَّ أَقُولُ(ص 84)
فرمود:
«به حق سوگند، و حق مىگویم،
رابطه
میان گوینده و گفتار چهار نوع است:
الف) هم گوینده باطل است، هم سخن باطل است.
ب) گوینده بر باطل است، ولى سخن حقّى
مىگوید.
ج) گوینده بر حقّ است ولى حرفش باطل است.
د) هم گوینده حقّ است و هم کلام او حقّ است.
خداوند، هم خودش حقّ است و هم سخنش حقّ است.
(قال فالحقّ و الحقّ اقول)
25.
خودسازی
وَ
مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ
عَظِیمٍ(فصلت 35)
امّا
جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمىرسند، و جز کسانى که بهره
عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمىگردند!
رفتار
نیکو با ناهلان و تحمّل مخالفان، مخصوص کسانى است که قبلاً خودسازى کرده و تمرین
داشته باشند. (و ما یلقّاها الا الّذین صبروا...)(ماضى بودن (صبروا)نشانه آن است
که این افراد از قبل خودسازى کردهاند).
26.
دلسوز
وَ
إِلىَ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ
یَقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکمُ مِّنْ إِلَهٍ غَیرُْهُ أَ فَلَا تَتَّقُونَ(اعراف 65)
و
به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را
پرستش کنید، که جز او معبودى براى شما نیست! آیا پرهیزگارى پیشه نمىکنید؟!»
پیامبران،
مردمىترین و دلسوزترین رهبران بشر بودهاند. «أخاهم» آرى، مربّى و مبلّغ باید
نسبت به مردم، همچون برادر باشد و به آنان عشق بورزد.
وَ
ءَاتَئکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ
وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تحُْصُوهَا إِنَّ الْانسَنَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ(ابراهیم
36)
و
از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها
را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است!
انبیا
حتّى نسبت به مخالفان خود دلسوز بودند و آنان را مأیوس نمىکردند. «مَن عصانى
فانّک غفور رحیم»
27.
دنیا طلبی
وَ
مَا أَسَْلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ
إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ رَبِّ الْعَلَمِینَ(شعرا 109)
من
براى این دعوت، هیچ مزدى از شما نمىطلبم اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است!
رهبر
دینى نباید در موضع تهمت دنیاپرستى باشد. «و ما أسئلکم علیه من أجر»
28.
سابقه
قَالُواْ
یَصَلِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَ تَنْهَئنَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ
ءَابَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِى شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ(هود
62)
گفتند:
«اى صالح! تو پیش از این، مایه امید ما بودى! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان
مىپرستیدند، نهى مىکنى؟! در حالى که ما، در مورد آنچه به سوى آن دعوتمان مىکنى،
در شک و تردید هستیم!»
مبلغ
باید خوشنام و سابقه باشد.
وَ
لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جَاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ(دخان
17)
ما
پیش از اینها قوم فرعون را آزمودیم و رسول بزرگوارى به سراغشان آمد،
کسى
را که خداوند انتخاب مىکند، باید از قبل لیاقت و شایستگى لازم را داشته باشد.
(کریم)
29.
سعه صدر
قَالَ
یَقَوْمِ لَیْسَ بىِ سَفَاهَةٌ وَ لَکِنىِّ رَسُولٌ مِّن رَّبِّ
الْعَلَمِینَ(اعراف 67)
گرفت:
«اى قوم من! هیچ گونه سفاهتى در من نیست ولى فرستادهاى از طرف پروردگار جهانیانم.
سعهى
صدر و بزرگوارى انبیا تا آنجاست که پس از آن همه جسارت باز با مهربانى مىگویند:
اى قوم من. «یا قوم»
وَ
لَا تَسْتَوِى الحَْسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ
ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ
عَدَوَةٌ کَأَنَّهُ وَلىٌِّ حَمِیمٌ(فصلت 34)
هرگز
نیکى و بدى یکسان نیست بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان
تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است!
سعهى
صدر شرط توفیق در تبلیغ است. (ادفع بالتى هى احسن -... کانّه ولىّ حمیم)
30.
سنخیت
وَ
إِلىَ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَلِحًا قَالَ
یَقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکمُ مِّنْ إِلَهٍ غَیرُْهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ
اسْتَعْمَرَکمُْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبىِّ قَرِیبٌ مجُِّیبٌ(هود 61)
و
بسوى قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش
کنید، که معبودى جز او براى شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادى آن
را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوى او بازگردید، که پروردگارم (به
بندگان خود) نزدیک، و اجابتکننده (خواستههاى آنها) است!»
بهتر
است مبلغ از اهالی همان منطقه مورد تبلیغ
باشد.
وَ
عجَِبُواْ أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنهُْمْ
وَ قَالَ الْکَفِرُونَ هَذَا سَحِرٌ کَذَّابٌ(ص 4)
آنها
تعجّب کردند که پیامبر بیمدهندهاى از میان آنان به سویشان آمده و کافران گفتند:
این ساحر بسیار دروغگویى است!
پیامبر،
باید از جنس خود مردم باشد تا همان نیازها و احساسات را داشته باشد و بتواند الگو
و رهبر مردم باشد.(منهم)
31.
سوز
وَ
قَالَ الَّذِى ءَامَنَ یَقَوْمِ إِنىِّ أَخَافُ عَلَیْکُم مِّثْلَ یَوْمِ
الْأَحْزَابِ(غافر 30)
آن
مرد باایمان گفت: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پیشین
بیمناکم!
مبلّغ
باید سوز داشته باشد. (یا قوم)
32.
شجاعت
وَ
مِنهُْم مَّن یَلْمِزُکَ فىِ الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنهَْا رَضُواْ وَ إِن
لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنهَْا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ(توبه 58)
و
در میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند اگر از آن
(غنایم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مىشوند و اگر داده نشود، خشم مىگیرند
(خواه حقّ آنها باشد یا نه)!
مسئولین
نظام نباید تحت تأثیر عیب جویی های منافقان قرار گیرند.
33.
صبر
فَاصْبرِْ
عَلىَ مَا یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ
قَبْلَ الْغُرُوبِ(ق 39)
در
برابر آنچه آنها مىگویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و
حمد پروردگارت را بجا آور
ارشاد
و هدایت و تبلیغ و تعلیم، به صبر و پشتکار نیاز دارد. (فاصبر)
34.
صدافت
وَ
یَضِیقُ صَدْرِى وَ لَا یَنطَلِقُ لِسَانىِ فَأَرْسِلْ إِلىَ هَرُونَ(شعرا 13)
و
سینهام تنگ شود، و زبانم بقدر کافى گویا نیست (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا
مرا یارى کند)!
صراحت
و صداقت، از صفات بارز انبیا است. «یَضیقُ صَدرى»
35.
صراحت
وَ
یَضِیقُ صَدْرِى وَ لَا یَنطَلِقُ لِسَانىِ فَأَرْسِلْ إِلىَ هَرُونَ(شعرا 13)
و
سینهام تنگ شود، و زبانم بقدر کافى گویا نیست (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا
مرا یارى کند)!
صراحت
و صداقت، از صفات بارز انبیا است. «یَضیقُ صَدرى»
36.
عبادت
شَرَعَ
لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصىَ بِهِ نُوحًا وَ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَ
مَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَهِیمَ وَ مُوسىَ وَ عِیسىَ أَنْ أَقِیمُواْ الدِّینَ وَ لَا
تَتَفَرَّقُواْ فِیهِ کَبرَُ عَلىَ
الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ
اللَّهُ یجَْتَبىِ إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَ یهَْدِى إِلَیْهِ مَن
یُنِیبُ(شوری 13)
آیینى
را براى شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و
به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن
تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت مى کنید!
خداوند هر کس را بخواهد برمىگزیند، و کسى را که به سوى او بازگردد هدایت مىکند.
خداوند،
انبیا را قبل از آنکه رهبر مردم شوند براى بندگى خویش بر مىگزیند. (اللّه یجتبى
الیه )
37.
عطوفت
إِنَّ
مَا تُوعَدُونَ لاََتٍ وَ مَا أَنتُم
بِمُعْجِزِینَ(انعام 134)
آنچه
به شما وعده داده مىشود، یقیناً مىآید و شما نمىتوانید (خدا را) ناتوان سازید
(و از عدالت و کیفر او فرار کنید)!
شرط
مربّى خوب، بىنیازى و عطوفت است. «ربّک الغنىّ ذو الرّحمة»
38.
علم
سَیَقُولُ
الَّذِینَ أَشرَْکُواْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشرَْکْنَا وَ لَا ءَابَاؤُنَا وَ
لَا حَرَّمْنَا مِن شىَْءٍ کَذَلِکَ
کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ حَتىَ ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَکُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ
لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ
وَ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تخَْرُصُونَ(انعام 148)
بزودى
مشرکان (براى تبرئه خویش) مىگویند: «اگر خدا مىخواست، نه ما مشرک مىشدیم و نه
پدران ما و نه چیزى را تحریم مىکردیم!» کسانى که پیش از آنها بودند نیز، همین
گونه دروغ مىگفتند و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنى (بر
این موضوع) دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید؟ شما فقط از پندارهاى بىاساس پیروى
مىکنید، و تخمینهاى نابجا مىزنید.»
رهبران
و اندیشمندان دینى باید خود را براى پاسخگویى به شبهات و بهانهجویىهاى آینده
آماده کنند. «سیقول»
قُلْ
مَا کُنتُ بِدْعًا مِّنَ الرُّسُلِ وَ مَا أَدْرِى مَا یُفْعَلُ بىِ وَ لَا
بِکمُْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى
إِلىََّ وَ مَا أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ(احقاف 9)
بگو:
«من پیامبر نوظهورى نیستم و نمىدانم با من و شما چه خواهد شد من تنها از آنچه بر
من وحى مىشود پیروى مىکنم، و جز بیمدهنده آشکارى نیستم!»
لازمه
رسالت [تبلیغ] دانستن همه چیز نیست (ما ادری)
39.
قرآن
فَقُلْنَا
اذْهَبَا إِلىَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِنَا فَدَمَّرْنَهُمْ
تَدْمِیرًا(فرقان 36)
و
گفتیم: «به سوى این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید!» (امّا آن مردم به
مخالفت برخاستند) و ما به شدّت آنان را درهم کوبیدیم!
تا
با کتاب آسمانى اُنس نگیریم، حقّ تبلیغ به دیگران را نداریم. «آتینا موسى
الکتاب... اذهبا»
40.
عمل
إِذْ
جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ(صافات 84)
(به
خاطر بیاور) هنگامى را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد
البتدا
خود را پاک کنید، سپس به پاک کردن جامعه بپردازید.(لازمه موفقیّت رهبران دینی،
داشتن قلب سلیم است) (جاءربّه بقلب سلیم اذقال لابیه)
وَ
مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلىَ اللَّهِ وَ عَمِلَ صَلِحًا وَ قَالَ
إِنَّنىِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ(فصلت 33)
چه
کسى خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوى خدا مىکند و عمل صالح انجام مىدهد
و مىگوید: «من از مسلمانانم»؟!
سخنى
ارزش دارد که گویندهى آن اهل عمل باشد. (دعا الى اللّه و عمل صالحا) گویندگان بى
عمل به شدّت توبیخ مىشوند. (لم تقولون مالا تفعلون)
(اتأمرون
الناس بالبر و تنسون انفسکم)